جمعه ی آخر ...

دوباره بوی بهار آمد و نیامده ای

هزار جلوه یار آمد و نیامده ای

غروبِ جمعه ی آخر به عشقِ آمدنت

جهان به انتظار آمد و نیامده ای

اللهم عجل لولیک الفرج

دمِ عید ...

دمِ عید است بیایید عزیزان با هم

مثلِ نوروز بگیریم سراغ از نفسِ مولا هم

می تکانند همه خانه ی خود را ، ای کاش

بتکانیم کمی خانه ی دلها را هم

اللهم عجل لولیک الفرج

مادر سادات ...

کِی همیشه با همین ظلم و ستم خواهیم ساخت

مادرِ سادات، تا کِی ما به غم خواهیم ساخت

با دعای تو به زودی میرسد آن منتقم

در بقیع، مادر برایت یک حرم خواهیم ساخت

اللهم عجل لولیک الفرج

بی جواب ...

مادر نباشد خانه اوضاعش خراب است

مادر نباشد زندگی رنج و عذاب است

این جمعه هم ای منتقم در انتظارت

یابن الحسن هامان دوباره بی جواب است

اللهم عجل لولیک الفرج

میخواهیم ...

در سایه نشسته نور را میخواهیم

غایب شده و حضور را میخواهیم

کاری که نمی کنیم عادت شده است

هر جمعه فقط ظهور را میخواهیم!

اللهم عجل لولیک الفرج