مزدِ رسالت را میانِ کوچه ها دادند
جامِ بلا را به امامِ مجتبی دادند
فرمود پیغمبر مودت با عزیزانم
خوب این مودت را نشان در کربلا دادند
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ
مزدِ رسالت را میانِ کوچه ها دادند
جامِ بلا را به امامِ مجتبی دادند
فرمود پیغمبر مودت با عزیزانم
خوب این مودت را نشان در کربلا دادند
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ
هر کسی شد کربلایی فاطمه او را خرید
حسرتِ جا مانده ها را هم خودِ زهرا خرید
خوش به حالِ آنکه در این گیر و دارِ زندگی
هر چه دارد، داد و گوشه چشمی از آقا خرید
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
اربعینی نشدم با دلِ تنگم چه کنم؟
با سرِ پر هوسِ خورده به سنگم چه کنم؟
پسرِ فاطمه دور از تو در این دلتنگی ...
با دلم صلح کنم یا که بجنگم؟ چه کنم؟
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
در سینه ی ما قبله به جز کرب و بلا نیست
امسال نگو که اربعین قسمتِ ما نیست
آقا چه شد از چشمِ تو افتاده ام ای وای
در لشکرِ میلیونیِ مهدیِ تو جا نیست ؟
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج
غذا به جای سلاح ! این نهایتِ پستی است
رژیمِ جعلیِ کودک کش آفتِ هستی است
اگر سکوت نشانِ رضایت است ای داد ...
که در جنایتِ صهیون سکوت هم دستی است
اَللّهُمَّ عَجِّلْ الولیک الفرج