مزارِ پنهان ...

از آن شبی که تنت بینِ خاک پنهان ماند

زیارتِ تو به دل های ما محبان ماند

فقط به خاطرِ از جان گذشتگیِ شماست

اگر به پیکرِ امید تا ابد جان ماند

 

اللهم عجل لولیک الفرج

لحظه ی آخر ...

پشتِ در مادر تو را کرده صدا

بانویی مضطر تو را کرده صدا

هر شهیدی که به خون غلتیده است

لحظه ی آخر تو را کرده صدا

 

اللهم عجل لولیک الفرج

انتقامِ سیلی ...

​دارد غروبِ جمعه ی دلگیر میرسد

آن جمعه ی ظهور چرا دیر میرسد؟

در انتقامِ سیلیِ زهرا امیدِ ما

با پرچمِ شهادت و شمشیر میرسد

اللهم عجل لولیک الفرج

مادرِ حزین ...

​خونِ شهید معجزه ها میکند ببین

در سینه ها امید به پا میکند ببین

در پشتِ در هنوز تو را مادرت حزین

یا ایها العزیز صدا میکند ببین

اللهم عجل لولیک الفرج

پوشیده ای ...

روی خود را از همه ، آقای ما پوشیده ای

در عزای مادرت رختِ عزا پوشیده ای

در شبِ دفنت علی فهمیده تازه این سه ماه

روی خود را از علی ، زهرا چرا پوشیده ای

اللهم عجل لولیک الفرج